آرینا خبر - هنگامی که قانون اساسی ایالات متحده در حال تدوین و تصویب بود، بنیانگذاران در مورد اینکه چه شرایطی را باید به بالاترین مناصب کشور تحمیل کنند، بحث کردند. برخی از نمایندگان استدلال کردند که اعضای کنگره نباید بدهکار یا متولد خارج باشند.
ترجمه: دکتر حسن صیامیان
دانشیار دانشگاه علوم پزشکی مازندران
مشاور رئیس دانشگاه و مدیر روابط عمومی دانشگاه علوم پزشکی مارندران
توسط: دیو روس تاریخ انتشار: 31 مه 2024
ترجمه: حسن صیامیان
منبع:
What Are the Qualifications to be President of the United States?
https://www.history.com/news/what-are-the-qualifications-to-be-president-of-the-united-states
دیگران اصرار داشتند که همه افسران فدرال باید مالک زمین باشند. تعداد کمی معتقد بودند که تقریباً نباید هیچ صلاحیت یا محدودیتی برای داشتن یک مقام فدرال وجود داشته باشد - رای دهندگان باید تصمیم بگیرند که چه کسی مجهزتر است.
در پایان، تدوینکنندگان قانون اساسی تصمیم گرفتند که فقط سه شرایط را برای ریاست جمهوری ایالات متحده لحاظ کنند.
آنها در ماده 2، بخش 1، بند 5 آورده شده اند:
هیچ شخصی به جز یک شهروند طبیعی متولد شده، یا شهروند ایالات متحده، در زمان تصویب این قانون اساسی، واجد شرایط دفتر رئیس جمهور نخواهد بود. همچنین هیچ فردی که به سن سی و پنج سال نرسیده باشد و چهارده سال در ایالات متحده اقامت داشته باشد، واجد شرایط آن اداره نخواهد بود.
برخلاف اشراف اروپایی، که در آن فقط آقایان دارای زمینهای ثروتمند میتوانستند حکومت کنند، قانون اساسی آمریکا هیچ الزام مالی یا آزمون مذهبی برای اینکه چه کسی مناسب برای منصب است، تحمیل نمیکرد.
مدارک پایه: سن، تابعیت و سکونت
طبق قانون اساسی، برای رئیس جمهور بودن فقط سه شرط اساسی وجود دارد:
سن: فرد باید حداقل 35 سال سن داشته باشد
شهروندی: فرد باید "شهروند طبیعی متولد شده" باشد (به این معنی که از والدین آمریکایی متولد شده و از طریق فرآیند تابعیت شهروندی نشده است)
اقامت: فرد حداقل 14 سال در ایالات متحده زندگی کرده است
در کنوانسیون قانون اساسی در سال 1787، بنیانگذاران در مورد حداقل سن برای افسران فدرال بحث کردند، جورج میسون 25 سال را برای اعضای مجلس پیشنهاد کرد و جیمز ویلسون استدلال کرد که اصلاً نباید محدودیت سنی وجود داشته باشد.
جیمز مدیسون، در صورتجلسه خود از کنوانسیون، ویلسون را گزارش کرد که گفت: «هیچ دلیلی برای ناتوانی جوانی بیشتر از سن، زمانی که شرایط لازم پیدا شد، وجود نداشت.»
در پایان، بنیانگذاران بر روی سه حداقل سنی 25 سال برای مجلس نمایندگان، 30 سال برای سنا و 35 سال برای ریاست جمهوری (و معاونت ریاست جمهوری) قرار گرفتند.
مولر می گوید حداقل سن رئیس جمهور باید تا روز تحلیف باشد. یک فرد 34 ساله می تواند در نوامبر یک سال انتخاباتی به عنوان رئیس جمهور انتخاب شود، اما آنها باید قبل از 20 ژانویه 35 ساله شوند تا به قدرت برسند.
بنیانگذاران به طور جهانی از یک الزام شهروندی حمایت کردند، و هیچ سردرگمی در مورد معنای شهروندی «متولد طبیعی» وجود نداشت.
این زبان در قوانین بریتانیا در قرن هجدهم رایج بود که همه کودکانی را که از والدین بریتانیایی متولد میشدند بهعنوان «سوژههای متولد شده طبیعی» میشناختند، حتی اگر خارج از امپراتوری بریتانیا به دنیا آمده باشند.
توجه داشته باشید که تدوینکنندهها مراقب بودند که بند «در زمان تصویب این قانون اساسی» را لحاظ کنند تا از شرط «تولد طبیعی» برای نمایندگان برجستهای مانند رابرت موریس و جیمز ویلسون که از والدین بریتانیایی خارج از کشور متولد شدهاند چشم پوشی کنند. مستعمرات آمریکا (به ترتیب انگلستان و اسکاتلند).
رئیس جمهور تنها افسر فدرال است که باید چند سال در ایالات متحده زندگی کرده باشد. (اعضای مجلس و سناتورها فقط باید ساکن ایالتی باشند که نماینده آنها هستند.) جوزف استوری، قاضی دیوان عالی، در توضیح منطق بنیانگذاران، نوشت که اقامت 14 ساله تضمین می کند که «مردم ممکن است فرصت کامل برای دانستن [ شخصیت و شایستگی های نامزد، و اینکه او ممکن است در وظایف درآمیخته باشد، و علایق را احساس کرده، اصول را درک کرده، و وابستگی هایی را که متعلق به هر شهروند در حکومت جمهوری است، تغذیه کرده باشد.»
در کنوانسیونهای تصویبکننده، افرادی بودند که میگفتند، "یعنی کسی فقیر است، یا کسی که مسیحی نیست، یا کسی که صاحب هیچ سرزمینی نیست، میتواند رئیس جمهور ایالات متحده شود؟"
درک مولر، استاد حقوق انتخابات در دانشکده حقوق دانشگاه نوتردام، میگوید: عجیب است که فکر کنیم هر کسی میتواند خدمت کند. تصور این بود که اینها حداقلهای پایه هستند. آنها انتظار داشتند که مردمی که رای دادند - یا انتخاب کنندگانی که به رئیس جمهور رای دادند - قضاوت خود را در مورد اینکه چه کسی دارای شرایط مناسب است، اعمال کنند.
استیضاح و محکومیت
ماده 2، بخش 4 قانون اساسی بیان می کند که رئیس جمهور یا سایر مقامات فدرال در صورت محکومیت (توسط کنگره) به "خیانت، رشوه، یا سایر جنایات و جنایت های بزرگ" می توانند استیضاح و از سمت خود برکنار شوند.
تنها سه رئیس جمهور ایالات متحده استیضاح شده اند - اندرو جانسون، بیل کلینتون و دونالد ترامپ (دو بار) - اما هیچ یک محکوم و برکنار نشدند. با این حال، اگر آنها محکوم شده بودند، آیا می توانستند دوباره برای ریاست جمهوری نامزد شوند و یک دوره دیگر خدمت کنند؟
جواب کوتاه، نه است." ماده 1، بند 3، بند 7 قانون اساسی (در قسمتی) بیان می کند: «حکم در موارد استیضاح بیش از عزل از سمت و سلب صلاحیت برای تصدی و برخورداری از هر مقام افتخاری، اعتمادی یا سودی تحت ایالات متحده نخواهد بود. ایالت ها."
با این حال، علمای قانون اساسی در مورد محدوده بند رد صلاحیت استیضاح بحث می کنند. ست بارت تیلمن، استاد حقوق آمریکایی در دانشکده دانشگاه مینوت، میگوید: از نظر فریمرز، عبارت «هر دفتر ... تحت ایالات متحده» در مورد هیچ منصب دولتی صدق نمیکند، بنابراین یک رئیسجمهور استیضاح شده و محکوم همچنان میتواند در هر سمت دولتی باشد. حقوق و جرم شناسی در ایرلند.
برخی از محققان، از جمله تیلمن، معتقدند که بند رد صلاحیت استیضاح فقط برای مناصب تعیین شده اعمال می شود، نه مناصب انتخابی. بر اساس این قرائت از قانون اساسی - که تیلمن اذعان می کند که یک اقلیت است - یک رئیس جمهور استیضاح شده و محکوم می تواند دوباره به کاخ سفید انتخاب شود. در نهایت این به دیوان عالی کشور بستگی دارد که تصمیم بگیرد.
دو رد صلاحیت دیگر: محدودیت مدت و شورش
مولر می گوید که قانون اساسی دو موقعیت دیگر را ذکر می کند که در آن افراد رد صلاحیت می شوند یا از ریاست جمهوری منع می شوند. هر دو در اصلاحات قانون اساسی آمده است.
اصلاحیه بیست و دوم که در سال 1951 تصویب شد، رسماً محدودیت دو دوره ای را برای روسای جمهور ایالات متحده اعمال کرد. با شروع جورج واشنگتن، همه روسای جمهور آمریکا پس از دو دوره (در صورت انتخاب مجدد) از سمت خود کناره گیری کردند.
این رسم توسط فرانکلین دی. روزولت شکسته شد، که در سال های 1940 و 1944 دوباره به عنوان سومین و چهارمین دوره تاریخی انتخاب شد، زیرا آمریکا درگیر جنگ جهانی دوم بود.
قانونگذاران اصلاحیه 22 را تصویب کردند تا از تلاش روسای جمهور آینده برای شکستن رکورد 12 سال ریاست جمهوری FDR جلوگیری شود. به همین دلیل است که روسای جمهور سابقی که دو دوره کامل خدمت کرده اند، دوباره از خدمت محروم می شوند.
(جالب اینجاست که عبارت اصلاحیه بیست و دوم می گوید که هیچ فردی نمی تواند بیش از دو بار برای ریاست جمهوری "انتخاب" شود، اما به صراحت مانع از صعود یک رئیس جمهور سابق دو دوره ای به دوره سوم از طریق معاونت ریاست جمهوری نمی شود.)
تنها رد صلاحیت دیگر قانون اساسی برای ریاست جمهوری در سال 1868 اتفاق افتاد، در پی جنگ داخلی، زمانی که قانونگذاران به دنبال ممانعت از اشغال کرسی های افسران سابق کنفدراسیون در کنگره ایالات متحده و مجالس ایالتی بودند. در بخش 3 اصلاحیه چهاردهم آمده است:
هیچ شخصی نباید سناتور یا نماینده کنگره، یا انتخاب کننده رئیس جمهور و معاون رئیس جمهور باشد، یا دارای هیچ سمتی اعم از ملکی یا نظامی، تحت ایالات متحده یا تحت هیچ دولتی باشد که قبلاً سوگند یاد کرده باشد، به عنوان عضو کنگره، یا به عنوان یک افسر ایالات متحده، یا به عنوان یکی از اعضای قانونگذار ایالتی، یا به عنوان یک مقام اجرایی یا قضایی هر ایالت، برای حمایت از قانون اساسی ایالات متحده، باید در شورش یا شورش علیه یا به دشمنان آن کمک یا آرامش داده است. اما کنگره ممکن است با رأی دو سوم هر مجلس، چنین ناتوانی را برطرف کند.
قانونگذاران با موفقیت بخش 3 را در دهه 1860 به کار گرفتند تا از مسدود کردن قانون بازسازی توسط کنفدراسیون های سابق جلوگیری کنند. اما در سال 1872، رئیسجمهور اولیس اس. گرانت برای لغو ممنوعیت کنفدراسیونهای سابق تحت فشار قرار گرفت، که او با قانون عفو عمومی 1872 انجام داد. پس از آن، بخش 3 از اصلاحیه چهاردهم برای نزدیک به 150 سال در قفسه نشست.